سبکباران ساحل ها چه دانند / شب تاریک و بیم موج و گرداب

-


لب دریا نسیم و آب و آهنگ
شکسته ناله های موج بر سنگ
مگر دریا دلی داند که ما را
چه توفانهاست دراین سینه ی تنگ
 
...تب و تابی است در موسیقی آب
کجا پنهان شده است این روح بی تاب؟
فرازش شوق هستی شور پرواز
فرودش غم سکوتش مرگ و مرداب
 
سپردم سینه را بر سینه ی کوه
غریق بهت جنگلهای انبوه
غروب بیشه زارانم درافکند
به جنگلهای بی پایان اندوه
 
لب دریا گل خورشید پرپر
به هر موجی پری خونین شناور
به کام خویش پیچاندند و بردند
مرا گردابهای سرد باور
 
بخوان، ای مرغ مست بیشه ی دور
که ریزد از صدایت شادی و نور
قفس تنگ است و دلتنگ است ورنه
هزاران نغمه دارم چون تو پرشور
 
لب دریا غریو موج و کولاک
فروپیچیده شب در باد نمناک
نگاه ماه در آن ابر تاریک
نگاه ماهی افتاده بر خاک
 
پریشان است امشب خاطر آب
چه راهی می زند آن روح بی تاب؟
سبکباران ساحل ها چه دانند
شب تاریک و بیم موج و گرداب
 
لب دریا شب از هنگامه لبریز
خروش موجها پرهیز پرهیز
در آن توفان که صد فریاد گم شد
چه برمی آید از وای شباویز
 
چراغی دور در ساحل شکفته
من و دریا دو همراه نخفته
همه شب گفت دریا قصه با ماه
دریغا حرف من حرف نگفته



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


اثر: فریدون مشیری


تاريخ : 16 / 4 / 1391برچسب:, | نویسنده : یار دبستانی|

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ایف آی دی